سلام

مى خوام ىه خبر خوب بهتون بدم اینکه قراره با ىکی از دوستام یه وبلاک جدىد بسازم اسمش روهم به احتمال زیاد مى زاریم صدای سکوت .بعدا خبر قطعیش رو بهتون میدم.ببخشىد اکه امروز نوشتم کیفیت نداشت فونت فارسیم خراب شده .اکه میتونىد راهنماییم کنید درستش کنم.ممنون از همه کسایی که به وبلاکم سر زدند و البته نظر دادند.

تا بعد

شاد باشىد

خداحافظ

my birthday

فقط سه روز دىکه به تولدم باقی مونده امیدوارم هدیه خوبی از خدا بکیرم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خیلی دلم گرفته!!!!

سلام

حالتون چه طوره؟خوبین؟من که اصلا حالم خوب نیست . دلم بد جوری گرفته.حوصله هیچ کاری رو ندارم.امتحان ریاضی دارم ولی هچی نخوندم وحوصله خوندن هم ندارم.

کلا امسال سال خوبی برام نبود(البته از اول سال تحصیلی رو میگم).خب یکی از دلایلش اینه که از دوستام جدا شدم.دلم واسه همشون تنگ شده.

البته دلایل دیکه ای هم داره ولی خب...

به هر حال تونستین واسم دعا کنید.

ممنون از همگی

دوستتون دارم.

تا بعد

قانون زندگی

قانون باورهاست
 

و اندیشه ها از باورها دستور می گیرند

 کافیست باور کنید تا در زندگی ببینید

من آهنگ غریب روزگارم غمی در انتهای سینه دارم تمام هستی ام یک قلب پاک است که آن را زیر پایت می گذارم

 

در برکه ی عشق گربه شویی نکنید                    از عاشق خسته باز جویی نکنید 
سر مشق تمام عاشقان این جمله است                    {( در مصرف عشق صرفه جویی نکنید )}


 

شب بود و شمع بود و من بودم و غم                         شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم
شمع که می سوزد و پروانه به دورش محزون            من که می سوزم و پروانه ندارم چه کنم؟

......

ساعتها رو به روزها گره می زنم و روزها رو به شبها می بافم.

همه لحظات تنهائی ام رو تو صندوقچه خاطرات میذارم و اونو می بندم.

می خوام خاطراتم رو هدیه کنم به آینده، آینده رو هدیه کنم به زندگی،

زندگی رو هدیه کنم به عشق و عشق رو هدیه کنم به
« تـــو»
!

و تو رو ...



آخه« تـــو» رو به کی میتونم هدیه کنم ؟



نه به هیچکس ....... !



« تـــو» رو میسپارمت دست اونی که خیلی بیشتر از من دوست داره



دوستت دارم و دوستم داشته باش شاید.......

آره اگر دوست داشتن گناهه پس من گناهکارترین بودم.

همه نهی کردن منو از این عشق و دوری از عشقت رو می خواستن.

ولی من واستادم . بدون پناه، بدون یاور.

دوست داشتم تو اولین قطرات اشکم رو درک می کردی

اون چیزی رو که تو وجودم بود.

دوست داشتم تو تمام نا باوری ها و تمام بایدها و نباید ها باور می کردی



دردی رو که روزها ، گوشه این دل پنهون کردم و



با تمومه خاموشیم بفهمی که تو دلم غوغایی برپاست

دزد سنگدل وقتی اتومبیل پر از هدایای کریسمس را از کنار خیابان دزدید فکر نمی کرد صاحب هدیه ها زیر انبوه بسته ها نشسته است. فرانس، دزد جوان پس از راندن حدود صد متر از آیینه خودرو متوجه حضور زن مسن شد ماشین را نگه داشت و او را به پیاده رو انداخت.

دزد این خودرو وولو را که مقابل خانه ای در «ردیچ» شهری در انگلیس پارک شده بود دزدید. متیو هانت مامور پلیس گفت به زن آسیبی نرسید اما بسیار حیرت کرد. ماجرا به قدری سریع رخ داد که گمان می کنم همان وقت متوجه نشد چه اتفاقی افتاده است. او به شدت افسرده شده مخصوصا که این حادثه در روز کریسمس رخ داد و هدایایش هنوز عقب خودرو بود.

پلیس گفت: این حادثه ای تکان دهنده برای خانواده ای شریف بود که هیچگاه مستحق چنین حادثه ای نبود چه رسد به ایام کریسمس. هنوز از خودرو و هدایای موجود در آن خبری نشده است.
پلیس گفت: این حادثه ای تکان دهنده برای خانواده ای شریف بود که هیچگاه مستحق چنین حادثه ای نبود چه رسد به ایام کریسمس. هنوز از خودرو و هدایای موجود در آن خبری نشده است.

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

سلام من دوباره اومدم
 
 
 
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند

من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند

خبر

به طور میانگین مردم از عنکبوت بیشتر می‌ترسند تا از مرگ

اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف به خاطر سرعت تولید مثل هیچ‌وقت تمام نخواهد شد

اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید می‌شود

به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید
به ابر گفتم عشق چیست؟بارید
به باد گفتم عشق چیست؟ وزید
به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید
به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد

و به انسان گفتم عشق چیست؟ اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست

پنجاه راه برای بازی کردن با اعصاب دیگران

پنجاه راه برای بازی کردن با اعصاب دیگران

روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو کوک کنین تا همه از خواب بپرن! ﴿این روش برای افرادی که غیر از سادیسم ، رگه هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه
سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی ها زود تر راه بیفتند
وقتی میخواین برین دست به آب با صدای بلند به اطلاع همه برسونین
وقتی از کسی آدرسی رو می پرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین
کرایه تاکسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون به صورت اسکناس هزاری پرداخت کنید
همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین
جدول نیمه تموم دوستتون رو حل کنین
روی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت حرکت کنین
وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستند مرتب کانال رو عوض کنین
از بستنی فروشی بخواین که اسم پنجاه و چهار نوع بستنی رو براتون بگه
در یک جمع سوپ یا چایی رو با هورت کشیدن نوش جان کنین
به کسی که دندون مصنوعی داره بلال تعارف کنین
وقتی از آسانسور پیاده میشین دکمه های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترک کنین
وقتی با بچه ها بازی فکری می کنین سعی کنین از اونها ببرین
موقع ناهارتوی یک جمع جزئیات تهوع وگلاب به روتون استفراغی که چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف کنین
ایده های دیگران رو به اسم خودتون به کار ببرین
بوتیک چی رو وادار کنید شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاشو باز کنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچ کدوم جالب نیست و سریع خارج بشین
شمع های کیک تولد دیگران رو فوت کنین
اگر سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف کنین
وقتی کسی لباس تازه می خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش کلاه رفته
صابون رو همیشه کف وان حموم جا بذارین
روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب کنین
وقتی دوستتون رو بعد ازیه مدت طولانی می بینین بگین چقدر پیر شده
وقتی کسی در جمعی جوک تعریف می کنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود
چاقی و شکم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری کنین
بادکنک بچه ها رو بترکونین
مرتب اشتباه لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد کنین و بهش بخندین
وقتی دوستتون موهای سرش رو کوتاه میکنه بهش بگین موی بلند بیشتر بهش می یاد
بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین
کلید آپارتمان طبقه سیزدهم تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این راه هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره
ایمیل های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد کنین
توی کنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری ، بی موقع دست بزنین
هر جایی که می تونین ، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستکش دوستتون بهتره
حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین
نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین
دوستتون که پاش توی گچه رو به فوتبال بازی کردن دعوت کنین
عکسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا کنین
پیچهای کوک گیتار دوستتون رو که ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین
با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش که اونطرف خیابونه رو بپرسین
شیشه های سس گوجه فرنگی و هات سس فلفل رو عوض کنین
موقع عکس رسمی انداختن برای هر کس جلوتونه شاخ بذارین
توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته ها و فندقهای دهان بسته بذارین
شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسکه رو تعریف کنین
توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین
توی جای کارت دستگاههای عابر بانک چوب کبریت فرو کنین
جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل ها رو عوض کنین
یکی از پایه های صندلی معلم یا استادتون رو لق کنین
توی مهمونی ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین که هر چی شعر بلده بخونه
چراغ توالتی که مشتری داره و کلید چراغش بیرونه رو خاموش کنین
ورقهای جزوه ء ۳۰۰ صفحه ای دوستتون که ازش گرفتین زیراکس کنین رو قاطی پاتی بذارین ، یه بر هم بزنین ، بعد بهش پس بدین